برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 6
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 66
بس که حسرت های رنگین دل به روی هم نهاد
رفته رفته سینه ام چون کلبهی بزاز شد
حضرت صائب
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 66
تو را دوست داشتم
چنان که گویی تو آخرین عزیزان من
بر رویِ زمینی و تو رنجم دادی،
چنان که گویی من آخرین دشمنانِ تو
بر رویِ زمینم ...!
پ.ن: دلم گرفته بود و اتفاقی برخوردم به شعری از غاده سلمان
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 71
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 67
تقریبا توی کلیه ادارات برگزاری زیارت عاشورا به همراه صبحانه مرسومه ، پول صبحانه معمولا از بین خود کارمندا جمع میشه ،حالا توی این وضعیت که خیلی ها دچار مشکل شدن بخاطر تورم به نظرم بهتره این پول به جای صبحانه صرف کمک برای خرید لوازم التحریر برای بنده های خدایی بشه که توانایی خرید اون رو برای بچه هاشون ندارن ، اینجوری فکر نمیکنین امام حسین راضی تر باشه .
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 72
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 72
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 69
یه چند وقتیه که دارم اشعار صائب رو میخونم و بیش از پیش شیفته اش شدم ، دریکی از این غزل ها عزیز دل ما میفرمایند :
نیست در دیده ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 72
یه کتاب صوتی هست ما هر شب به اجبار باید این کتاب رو گوش بدیم و بعد بخوابیم
کتاب اسب ها میتازند با صدای همسایه عزیز
خو لامصبا آخه 11 شب به بعد زمان دویدنه ، زمان دعوا کردن با بچه هات تو راه پله است ،
یعنی 10 مدل مختلف از چهارپایان بیار اگه در رو اینقدر اینقدر افتضاح به هم کوبیدن.
اگه اینقدر بیشعور بود ....
برچسب : نویسنده : 1mehromahtaba بازدید : 73